دیشب ساعت 2:30زنگ زد ب گوشیم کلید ندارم بیا درو باز کن ....
رفتم ب حالت قهر فقط درو باز کنمو بخوابم ...
ک دیدم ماشینش تو خونه پارکه و کنارش وایستاده چشام در اومد و ب خودم اومدم دیدم بغلش کردم :)
قهر یادم رفت^_^
ابجیم اومده اینجا شوهرش نیست ما اجبارا تو اتاق خوابیدیم اتاق من ک بخاطر جهیزیه ب هم ریزه و انباریم خیلی جا تنگه یکم ک کنارش خوابیدم دیدم بخاطر باشگاه پام شدید بسته و درد میکنه ..اومدم رو تخت خوابیدم ...
بازم خوابم نبرد:/اخه روز قبل 16 ساعت کامل خوابیدم خخخخ تازه اخر شبی قهوه م خوردم و هنوزم بیدارم:)
میرم کنارش مجددا بخوابم واکنشی نشون نمیده بر میگردم روی تخت
از روی تخت نگاش میکنم میگم:)
مث گوجه له شده ای از این زاویه عجقم🍅