از خواب پا میشم ...
ب این فکر میکنم چقدر از زندگیم ناراضیم ..
میخوام دبیری قبول بشم ک شوهرم نمیزاره برم ی شهر دیگه ...
میگم فوقش طلاق میگیرم ...
کتاب زبانمو برمیدارمassessmentرو میبینم ...یادم میاد باestimateسینونیمه
میخونمو میخونم ..زنگ میزنم شوهرم میگم ...برام ساندویچ یا پیتزا بخره شام نداریم ..
میام سراغ گوشی با دوستم حرف میزنیم ..میگه ملی قبول بشه میره اگه نشه هم پیامنور ..میگه تو ام بیا ثبت نام کن ..میگم ..نمیدونم علی میزاره یا نه😟
واقعا گشنمه اه😞