اومدم:)

بالاخره اقایی برام ی گوشی خرید😀

البته واسه خوب شدن زندگیمون ی ریسک بزرگ  کردم یه ریسک خیلی بزرگ 

یه خاتمه ب همه جنگای بین منو علی 

یه راه چاره برا مشکلمون

یه راه واسه جلب اعتماد علی به خودم


سند خونه ای ک مامانم از علی گرفته بود و بهش نمیداد

و سرش کلی جنگ و خونریزی و ریشه همه بدبختیام 

خاک تو سر پسر داییم با همچین مهریه ای ک پیشنهاد کرد ۶ دونگ خونه و ۳۱۳ تا سکه

یا ۷۵۰ تا سکه ۳ دونگ خونه


علی ک خیلی ادعای بی پولی میکرد و پدر منو در اورد و ی دعوای شدید بینمون شد ک قشنگ داشت ب طلاق میکشید 


رفتم دادگاه برا دسته چکم اعلام مفقودی زدم 

مدارکمم از دستش در اوردم و اماده برا طلاق


ولی دیدم دوسش دارم زندگی بعد اون برام سخته 

بعد اون ب کی اعتماد کنم ...


بهش گفتم من خونه رو نمیخوام افتاده ی گوشه درسته مرکز استانه و جاش واقعا خوبه اگه خدایی نکرده طلاق بگیرم نقدا تو دستمه ولی من دلم میخواد زندگی کنم



گفتم علی برو المثنی سندو بگیر با مامانمم بحث نکن


فرداش رفتیم محضر 

یه تعهد نامه برای جایگزینی ی خونه ب جای اون خونه گرفتم 

و یه تعهد نامه برای ادامه تحصیل تو شهر خودمون😎

۲۳:۴۲
Va hid
۳۰ شهریور ۹۶ , ۲۳:۴۴
صلاح مملکت خویش خسروان دانند!!!!

موفق باشید!!!!!!!!!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

Living in Darkness🌚

Toward the sunshine

Nothing to lose
No hope to earn
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan