رفتیم خونه ی داییش حسن خان:)
خیلی خوش گذشت
یه سگ پا کوتاه سفید داشتن کلی باهاش بازی کردم
کلی خاطره خنده دار علی از پدرش تعریف کرد ترکیدیم:/
۱مانتو ۱۰۰ هزار تومنیم لای چرخ موتور گیر کرد پاره شد:/
دادم خیاط کوتاهش کرد درست شد باز
۲.فردا باید برم خونه رو تمیز کنم اسباب هامونم بچینم
۳.قالیا هنوز نرسیدن
۴.مرغابیامو چیکارررر کنم:///
۵.امروز تو حسینیه قشنگ مث خر برا خواهر شوهرم کار کردم:/
۶.خیلی زندایی باحالیم
۷.خیلی خوردم امشب عذاب وجدان دارم شاید ب بقیه از غذا هایی ک مادر شوهرم از حسینه اورد خونه نرسیده باشه؛)مزد کارم و خوردم خوو