خفه شدم

برادر شوهر ....واسه من از همون قدم اول توی فرهنگ لغت من به شارتلان تغییر واژه داد..

خب من خیلی با خانواده م توی مجردیم خوب نبودم ....

نه با مادرم نه با خواهرام ....

خواهرام که هیچ وقت پایه نبودن که مذهبیای افراطی رو اعصاب رو


ولی الان 

هرشب 

هر شب هرشب بهشون فکر میکنم 

عکس خواهرزاده مو بغل میگیرم گریه میکنم از ته دل 


من دوسشون داشتم ولی هیچ نتونستم بهشون بگم...


هیچوقت نتونستم کوتاه بیام 


هیچ وقت نشد ک حرف نزنم


صدای خنده و قهقه هاش با داداشش میاد

و کوبیده شدن ورقهای پاسور  رو زمین ....



منی که هیچ وقت تسلیم حرف هیشکی نشدم


یه زور گوی واقعی بودم


حالا ببین چه خفه شدم:)


خدایا دلت نمیسوزه برام؟

۱۶:۲۴
Va hid
۲۱ مهر ۹۶ , ۱۶:۲۷
زندگی متاهلی سختی و شیرینی خاص خودشو داره !!!

پس باید مدیریت کنی!!!

امیدوارم روز به روز حال و احوالت بهتر بشه!!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

Living in Darkness🌚

Toward the sunshine

Nothing to lose
No hope to earn
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan