هوووف
حالم بده حالم بده
دارم میمیرم
استفراغ
دل درد
دل دررررد
اونم چ دردی
الان رفتم مطب زن پسر داییم گفتن ۱۱ میاد
دوباره اومدم خونه
برام دعا کنید خیلی درد میکشم
دیشب با اینکه حالم بد بود یه زیر سفره ای انداختم کف اشپزخونه
نشستم سبزیایی ک برادر شوهر برامون خریده بود رو پاک کردم
وای خدا چقدددد تره هاشش ریز بود:/
علی از در اومد سفارشات من که
چنتا رانی
یه اب پرتقال بزرگ
چنتا بستنی بودو اورد
منو دید پای سبزیا داشت با ابجیش حرف میزد
گفت تو ک نمیدونی فدایی من داره سبزی پاک میکنه:/
خواهر شوهرمم هنگ ک فدایی کیه دیگه:/
نشسته بود کنارم میگفت
نمیدونی چقدر لذت داره وقتی از در میای تو میبینی زنت داره سبزی پاک میکنه:)
😍
البته شوهر ناگفته نماند شوهر من حرفه ای ترین سبزی خور جهانه
این اولین باریه ک تو خونه خودمون سبزی خریدیم و پاک کردم
معلومه ک ذوق میکنه