سبزی

هوووف 


حالم بده حالم بده

دارم میمیرم 


استفراغ

دل درد

دل دررررد

اونم چ دردی



الان رفتم مطب زن پسر داییم گفتن ۱۱ میاد 

دوباره اومدم خونه



برام دعا کنید خیلی درد میکشم






دیشب با اینکه حالم بد بود یه زیر سفره ای انداختم کف اشپزخونه


نشستم سبزیایی ک برادر شوهر برامون خریده بود رو پاک کردم


وای خدا چقدددد تره هاشش ریز بود:/



علی از در اومد سفارشات من که

چنتا رانی

یه اب پرتقال بزرگ

چنتا بستنی بودو اورد



منو دید پای سبزیا داشت با ابجیش حرف میزد


گفت تو ک نمیدونی فدایی من داره سبزی پاک میکنه:/


خواهر شوهرمم هنگ ک فدایی کیه دیگه:/



نشسته بود کنارم میگفت

نمیدونی چقدر لذت داره وقتی از در میای تو میبینی زنت داره سبزی پاک میکنه:)


😍


البته شوهر ناگفته نماند شوهر من حرفه ای ترین سبزی خور جهانه

این اولین باریه ک تو خونه خودمون سبزی خریدیم و پاک کردم

معلومه ک‌ ذوق میکنه

۱۰:۲۰
merSa Na
۲۳ مهر ۹۶ , ۱۲:۱۲
خوب شی زود :)
Va hid
۲۴ مهر ۹۶ , ۱۵:۱۸
زندگیت خوش!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

Living in Darkness🌚

Toward the sunshine

Nothing to lose
No hope to earn
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan