اتهام

امروز از خواب بیدار شدم برم دنبال کارای مهریه ام ...

دیدم ا

ه دادگاه اومده

خواهر علی از مامانم شاکی شده که 

گفته تو فاسدی و دوست پسر داری:)


امروزم کلانتری بودیم ...


نمیدونم خدا ...

چقد از حرفامو میشنوی

ولی خدایی دیگه یبار فقط یبار در حقم خدایی کن


:(


دیگه دارم از همه چی میبرم


دیگه نه بر میگردم ن ازش میخوام برگرده


میدونم یروز میادو همه چی براش ثابت میشه ...


روزی که پشیمونه پشتش خالیه

روزی که خانواده ش براش هیچکاری نمیکنن


اما اون روز خیلی دیره

۲۲:۰۴
Va hid
۱۰ آبان ۹۶ , ۲۲:۰۷
خدا بهتون ارامش بده

پاسخ :

انشالله
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

Living in Darkness🌚

Toward the sunshine

Nothing to lose
No hope to earn
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan