نقاشی مامان

 


راهنمایی بودم یا دبستان یادم نیست


خواهر اولیم ک 15سال ازم بزرگتره تعریف میکرد میگف دبستانی بودم مامان برام نقاشی کشیده


خیلی حسودیم شد ک مامان موقع بچگی اون جوون بوده و براش نقاشیم کشیده

رفتم و اصرار کردم برام نقاشی بکشه ...

ولی نکشید ...


حالا بعد چند سال

یهویی خواهرزاده م دفتر نقاشیشو اورد جلوم

مامانم گف این نقاشیو برا محمد کشیدم


خندیدم و کلی ذوق کردم ک اخر تونستم نقاشی مامانمو ببینم

۱۸:۵۱
Va hid
۱۸ آبان ۹۶ , ۱۹:۲۶
چه حس و حال خوبی داره نقاشی پدر و مادر و دیدن!

چقدر زمان زود میگذره
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

Living in Darkness🌚

Toward the sunshine

Nothing to lose
No hope to earn
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan